فهرست فراز تماشا

نشریه صوتی تصویری انجمن فرهنگی ایران زمین

فهرست فراز تماشا

نشریه صوتی تصویری انجمن فرهنگی ایران زمین

[A134] چگونه در مورد جهان بی‌تفاوت نباشیم (هانس و ألا راسلینگ) با زیرنویس پارسی



در مورد دنیا چه میدانید؟ هانس روسلینگ با نمودارهای معروف خود از جمعیت جهان، سلامتی و اطلاعات درامدی (با توصیف کامل و طولانی)، نشان میدهد که شما احتمالا در مورد انچه که میدانید اشتباه میکنید. همراه با مخاطبان سرگرم بازی شوید و بعد، از پسرهانس (ألا)، ۴ روش اسان را یاد میگیریم که چگونه کمتر نادان باشیم


اینجا ببینید  (توجه :  در گزینه Subtitle   واقع در زیر فیلم ، زیرنویس  Persian  را انتخاب کنید )


انس راسلینگ: میخواهم از شما سه سوال چند گزینه ایی بپرسم از این دستگاه برای جواب دادن استفاده کنید. سوال اول اینست که تعداد مرگ و میردر هر سال به علت حوادث طبیعی در طی یک قرن گذشته چه تغییری کرده است؟ آیا دو برابر بیشتر شده است؟ آیا به طور میانگین در سطح جهان، رقم ثابتی مانده است؟ یا به نصف کاهش یافته است؟ لطفا با الف، ب و ج پاسخ بدهید. پاسخهای زیادی را میبینم. به مراتب سریعتر از تجربه ای که در دانشگاه داشتم. دانشگاهی ها بسیار کند هستند. زمان زیادی فکر می کنند. اوه. خیلی خوب.

0:45سراغ سوال بعد میرویم. زنان با سن ۳۰ سال در جهان، چند سال به مدرسه رفته اند؟ هفت سال؟ پنج سال یا سه سال؟ لطفا با الف، ب یا ج پاسخ بدهید.

1:01سراغ سوال بعدی میرویم. در بیست سال گذشته، درصد مردمی که در جهان در فلاکت زندگی میکنند در چقدر تغییر کرده است؟ در فلاکت، به معنی نداشتن غذای کافی روزانه. آیا حدودا دو برابر شده؟ کم و بیش ثابت مانده؟ یا به نصف تقلیل یافته؟ الف، ب یا ج؟

1:22حال پاسخ ها را ببینیم میبینید مرگ و میر به علت حوادث طبیعی در جهان پاسخ را میتوانید در این نمودارببینید. از سال ۱۹۰۰ تا سال ۲۰۰۰ در ۱۹۰۰، نیم میلیون نفر سالانه در اثر حوادث طبیعی جان خود را از دست داده اند بر اثر سیل، زلزله، آتشفشان و یا خشکسالی. و این میزان مرگ و میر چطور تغییر کرده؟

1:46موسسه "گاپ مایندر" این سوال را از مردم سوئد کرده و این جوابی است که آنها داده اند. مردم سوئد چنین پاسخ داده اند: ۵۰ درصد فکر میکردند که دوبرابر شده، ۳۸ درصد گفته اند تقریبا ثابت مانده است، و ۱۲ درصد گفته اند که نصف شده است. این بهترین آمار از تحقیقات در مورد فجایع طبیعی است که متناوبا تغییراتی دارد، تا اینکه به جنگ دوم جهانی میرسد و بعد از آن شروع به کاهش میکند واین کاهش ادامه دارد و حالا به اندازه کمتر از نصف رسیده است. دنیا روز به روز قابلیت بیشتری نسبت به دهه های گذشته برای حفاظت از مردم در مقابل حوادث طبیعی پیدا کرده. تنها ۱۲ مردم سوئد این را میدانستند.

2:22پس من به باغ وحش رفته وازشامپانزه ها سوال کردم (خنده و تشویق حضار) شامپانزه ها اخبار عصر را نگاه نمیکنند خب شامپانزه ها جواب را به طوراتفاقی انتخاب میکنند و جوابهای سوئدی ها از پاسخ اتفاقی هم بدتره. خب حالا ببینیم که شما چطور پاسخ داده اید؟ این نتایج پاسخ شماست. شما هم از شامپانزه ها شکست خوردید. (خنده حضار) اما خیلی نزدیک بودید. شما سه برابر بهتر از سوئدی ها پاسخ دادید. اما این کافی نیست شما نباید خود را با سوئدی ها مقایسه کنید شما باید بیش از این در دنیا بلندپرواز باشید.

3:11بیایید که سوال دوم رامرور کنیم. تحصیل زنان. اینجا میبینید که مردان ۸ سال به مدرسه رفته اند زنان چند سال به مدرسه رفته اند؟ خب، ما این سوال را هم از مردم سوئد پرسیدیم و این به شما یک چیز را یادآوری میکند که شاید پاسخ درست گزینه اول باشد چون تعدادکمی از سوئدیها آن را انتخاب کردند. اینطور نیست؟ (خنده حضار) بیایید ببینیم که چگونه است بله، بله، بله، زنان تقریبا نزدیک به مردان هستند این یکی برداشت مردم امریکاست. و این یکی پاسخ شماست. اوه. تبریک میگم شما دوبرابر بهترازسوئدی ها پاسخ دادید. اما، شما به تبریک من نیازی ندارید

3:52چطوراین اتفاق افتاده، من فکر میکنم اینطوری هر کسی میداند که در برخی کشورها و مناطقی از دنیا دختران برای تحصیل با مشکل روبرو هستند.آنها از رفتن به مدرسه منع میشوند و این بسیار مشمئز کننده است. اما در اغلب نقاط جهان جایی که بیشتر جمعیت جهان زندگی میکنند در بیشتر کشورها دختران به مدرسه میروند درست مانند پسرها، کمی کمتر یا بیشتر این به معنای دستیابی به برابری جنسیتی نیست اصلا هم نیست. آنها هنوز با محدودیتهای زیادی روبرو هستند اما مدرسه رفتن حالا در جهان عادی شده است حالا، ما اکثریت را فراموش کرده ایم. در زمان پاسخ دادن شما بدترین مناطق را در نظر گرفتید در آن محدوده حق با شماست، اما اکثریت را فراموش کردید

4:37در مورد فقر چطور؟ واضح است که فقر در جهان به نصف کاهش یافته است و وقتی در آمریکا این سوال را پرسیدیم، تنها ۵ درصد پاسخ درست دادند. خب شما چه کردید؟ آه، شما تقریبا به شامپانزه ها نزدیک شدید. (خنده حضار) (تشویق) خیلی کم. تعداد اندکی شما(پاسخ درست دادید) حتما در این مورد اطلاعات داشتید. و بسیاری از مردم در کشورهای غنی با خود فکر میکنند: اوه، ما نمیتوانیم فلاکت را از میان ببریم. مسلم است که اینطور فکر میکنند، چون آنها اصلا نمیدانند که چه اتفاقی افتاده. نخستین گام برای اندیشیدن به آینده آگاهی از زمان حال است.

5:22این سوالات، چند پرسش نخستین در فاز (مطالعه) مقدماتیِ "پروژه بی خبری" درموسسه "گاپ مایندر" است که ما راه انداختیم. این پروژه سال گذشته توسط رییس من که فرزند من هم هست راه اندازی شد: "اولا رولزینگ" او بنیانگذار و مدیرعامل است و اولا از من خواست، به من گفتکه ما باید بیشتر با قاعده عمل کنیم وقتی که میخواهیم با این بی خبری مخرب مبارزه کنیم مطالعه مقدماتی برای ما روشن ساخت که پاسخ مردم بسیار بدتر از نتایج اتفاقی است پس ما باید درمورد معلومات قبلی مان بیشترفکرکنیم و یکی از ابتدایی ترین معلومات قبلی ما در مورد تقسیم درآمد در جهان است.

5:57اینجا را ببینید، این وضعیت سال ۱۹۷۵ بوده. این نمودار تعداد مردم در گروه های در آمدی است. از یک دلار در روز (تشویق حضار) ببینید، یک برآمدگی در این نقطه بوده در محدوده روزی یک دلار و سپس یک برآمدگی در اینجا بین ۱۰ دلار تا ۱۰۰ دلار. جهان به دو دسته تقسیم شده بود.یک دنیای شتری. مثل دو کوهان شتر یکی کوهان فقیرها و دیگری ثروتمندان و تعداد کمی هم در بین آنها.

6:26اما ببینید که چطور تغییر کرده: همینطور که من به پیش میروم، چیزی که تغییر کرده، جمعیت جهان است که رشد داشته، و این برآمدگیها در هم ادغام شده اند. جهش کوچک تر با جهش بزرگتر یکجا شده است و به جای شتر دو کوهان جهانی شبیه شتر جماز داریم که تنها یک کوهان دارد.درصد فقر کاهش یافته است. اما هنوز هم هولناک است اینکه کسانی در فلاکت به سر میبرند. هنوز این عده را داریم، در حدود یک میلیارد، بیش از این اما این درصد را میتوان همین حالا حذف کرد.

6:56چالشی که امروزه با آن روبرو هستیم این است که بدانیم موقعیت اکثریت در کجاست و این موضوع به روشنی در این سوال دیده میشود. پرسیدیم که چند درصد کودکان جهان زیر سن یک سال در جهان، واکسنهای ضد سرخک و یا امثال آن را که ما سالهاست استفاده میکنیم دریافت کرده اند؟ ۲۰ درصد؟ ۵۰ درصد؟ یا ۸۰ درصد؟ خب، این پاسخی است که مردم امریکا و سوئد دادند. پاسخهای سوئدی ها را ببینید: میدانید پاسخ درست چی است؟ (خنده حضار) چه جور آدمی استاد بهداشت عمومی این کشور است؟ خب، اون استاد منم. ( خنده حضار) این بسیار بد است، بسیار بد است.(تشویق)

7:37اگرچه، رویکرد "اولا" در خصوص سنجش دانسته های ما، سرخط خبرها شد و سی ان ان نتایج آن را در وب سایتش منتشر کرد که سوالات نیز همراه آن بود و میلیونها نفر به آنها پاسخ دادند و فکر میکنم ۲٫۰۰۰ کامنت هم گذاشته شد و این یکی از آن کامنت ها بود: "شرط میبندم که هیچ کدام از اصحاب رسانه در این تست قبول نشده"

7:59بعد, "اولا" به من گفت این دستگاه ها را بگیر. و به کنفرانسی رسانه ای که دعوت شدی ببر. و دانش اصحاب رسانه را بسنج و خانم ها و آقایان (حالا ببینید) برای نخستین بار، نتایج نظرسنجی غیر رسمی در یک کنفرانس رسانه ای آمریکا و اخیرا دراتحادیه اروپا. (تشویق) میبینید؟ مشکل این نیست که مردم اخبار را نمیخوانند و به رسانه ها توجه ندارند. مشکل این است که رسانه ها خودشان هم آگاه نیستند.

8:28در این باره چه باید بکنیم "اولا"؟ آیا ایده ای در این مورد داریم؟ (تشویق حضار)

8:43"اولا روزلینگ" : بله من یک ایده دارم، اما پیش از آن متاسفم که از شامپانزه ها شکست خوردید. خوشبختانه، میتوانم چیزی را به شما نشان بدهم که خیالتان راحت شود این در واقع تقصیر شما نبوده. سپس، ترفندی را به شما می آموزم که با آن بتوانید در آینده شامپانزه ها را شکست دهید. این کاری است که در مجموع انجام خواهم داد.

9:04اما ابتدا بیایید ببینیم چرا اینقدر بی خبر هستیم و اینها همه ز اینجا آغاز میشود. اینجا " هودیکسال" است. شهری در شمال سوئد. اینجا محله ای است که من در آن بزرگ شدم و محله ای است با یک مشکل بزرگ. در حقیقت, مشکلی دارد که شبیه مشکلاتی است که دیگر محله هایی که شما در آنبزرگ شدید هم با آن روبرو هستند. نمایانگر چهره تمام شهرهای دنیا نیست. خب؟ این موضوع به من یک دید متعصبانه در مورد چگونگی زندگی در روی زمین داد. این اولین نکته در پازل بی خبری است. ما دارای تعصبات شخصی هستیم.

9:37هر کدام ما تجربیات متفاوتی از جامعه و مردمی که با آنها روبرو هستیم داریم و علاوه بر آن، ما به مدرسه میرویم و این مشکل دیگری هم اضافه میکند خب، من به مدرسه علاقه مندم. اما معلمها جهانبینی منسوخ شده ای را عرضه میکنند زیرا آنچه اموخته اند مربوط زمان مدرسه رفتنشان بودهو حالا (بر آن آموخته ها) پدیده های دنیا را برای شاگردانشان تشریح میکنند البته بدون هیچ غرض بدی. و کتابها، که مسلما پیش از این چاپ شده انددر مقایسه به دنیای فعلی کهنه هستند. و واقعا هیچ تلاش عملی برای به روز رسانی محتوای درسی انجام نمیشود. این همان چیزی است که ما بر آن تمرکز کرده ایم. خب، ما این حقایق کهنه را داریم که که به تعصبات شخصی ما نیز اضافه شده.

10:16در قدم دوم "خبرها" را داریم، خب؟ یک خبرنگار زبده میداند که چطور اخباری را انتخاب کند که سرخط خبرها شود و مردم این اخبار را میخوانند چون هیجان انگیزند. وقایع غیر معمول جالب هستند، نه؟ ضمنا این اخبار بزرگنمایی شده هم هستند مخصوصا در مورد موضوعاتی که ما از آنها میترسیم. حمله کوسه به یک فرد سوئدی سرخط خبرها را برای هفته ها از آن خود کرد.

10:41پس این سه موضوع منبع معلومات منحرف کننده اند که به ندرت میتوانیم از آنها احتراز کنیم. به نحوی اینها ما را بمباران (معلوماتی) میکنند و ذهن ما را با ایده ها و دانش غیر معمول پر میکنند و ما چیزهای بسیار دیگری را نیز به این موضوع اضافه میکنیم چیزهایی که انسانیت ما را شکل میدهد، بینش انسانی ما. این تاثیر در جریان تکامل بشری خوب بوده و باعث توانایی تعمیم دادن و رسیدن به نتیجه گیری بسیار سریع شده است. به ما کمک کرده که در مورد چیزهایی که میترسیم غلو کنیم، ووقتی دلیلی برای اتفاقات نیست در جستجوی علتها برآییم، و سپس دچار توهم اعتماد به نفس شدیم که باور کردیم بهترین راننده هستیم، که از حد متوسط بالاتر هستیم. همه جوابی یکسان به این سوال داده اند: "بله من بهتر رانندگی میکنم"

11:26خب، این در مرحله تکامل انسانی خوب به نظر می آمد اما وقتی این موضوع به جهانبینی ربط پیدا کند، دلیل اصلی وارونه شدن همه چیز خواهد بود. روندهای افزایشی به سقوط منتهی می شوند، و یا برعکس (شاخصهای پایین اوج میگیرند) و در موضوع ما،شامپانزه ها از ادراکمان بر علیه خودمان استفاده میکنند و نقطات قوت به نقطات ضعف ما بدل میشوند. قرار بود قوه ادراک ما نقطه قوت ما باشد، نه؟

11:48خب، چطور این چنین مشکلاتی را حل کنیم؟ ابتدا لازم است اندازه این مشکلات را بدانیم و سپس باید آنها را مداوا کنیم با اندازه گیری مشکلات در میابیم که الگوی این بی خبری چیست. ما مطالعات مقدماتی را سال گذشته آغاز کردیم و اطمینان داریم که در این جریان با بی خبریهایی از سراسر دنیا برخورد خواهیم کرد. منظور ما اینست که اندازه واقعی این بی اعتنایی ها را در تمامی حوزه ها و ابعاد گسترده توسعه جهانی پیدا کنیم. مانند حوزه های محیط زیست، گونه های در خطر انقراض و حقوق بشر تساوی جنستی، انرژی، اقتصاد. تمام بخشهای مختلف حقایقی در بر دارند و موسساتی در سطح جهان در جهت انتشار آگاهی هایی در مورد این حقایق، کوشش میکنند. من تلاش کردم که با بعضی از این موسسات مانندWWF , عفو بین الملل و یونیسف تماس بگیرم و ازینها بپرسم که حقایق مورد علاقه شما که فکر میکنید مردم در مورد آنها نمیدانند چیست؟

12:39و آن حقایق را جمع آوری کردم. تصور کنید یک لیست طولانی را با ۲۵۰ واقعیت و ما این لیست را بین مردم به نظر سنجی گذاشیم تا مواردی با کمترین میزان آگاهی عمومی را میان آنها بیابیم و لیستی کوتاه تر تهیه کنیم با بدترین نتایج. مثل سوالات "هانس" البته ما با این یافته های وحشتناک خود مشکلی نداریم. خب، این هم لیست کوتاه تر، حالا با آن چه کنیم؟ خب، ما آن را به یک مدرک علمی تبدیل میکنیم یک مدرک علمی جهانی، که اگر شما یک موسسه بزرگ باشید میتوانید از آن استفاده کنید. یک مدرسه، دانشگاه، یا یک خبرگزاری که با این مدرک خود را دانشمند جهانی بشناسانید. به طور ساده تر، ما کسانی را استخدام نمیکنیم که دانشی در سطح شامپانزه ها داشته باشند و البته که شما نباید اینکار را بکنید. پس شاید ده سال بعد اگراین پروژه به خوبی پیش برود، به یک مصاحبه شغلی می روید و به این سوالات احمقانه دانش جهانی پاسخ می دهید.

13:33حالا نوبت به ترفندهای عملی میرسد. چطور میخواهید موفق شوید؟ فقط یک راه وجود دارد و آن اینست که شبها تا دیروقت بیدار بمانید و تمام حقایق را با جان و دل با مطالعه تمام گزارشها بیاموزید. که البته هیچ وقت اینکار را نخواهید کرد. و"هانس" هم فکر نمیکند چنین کاری امکان داشته باشد.مردم چنین وقتی نخواهند داشت. مردم میانبر را دوست دارند و میانبر اینجاست: باید قدرت ادارک خود را دوباره به نقطه قوت تبدیل کنیم. لازم است توانایی تعمیم دادن را به دست آوریم. حالا به شما ترفندهایی را می آموزم که با آنها برداشتهای غلط ما با حساب سرانگشتی قابل اصلاح هستند.

14:09بیایید با اولین برداشت غلط شروع کنیم. این مورد بسیار شایع است. همه چیز در حال خرابتر شدن است. درست شنیدید، این چیزی است که خود شما فکر می کنید. نگاه دیگر اینست که بیشتر چیزها رو به بهبود هستند. خب یک پرسش پیش روی شما قرار دارد و مطمئن نیستید. باید "بهتر شدن" را انتخاب کنید. خب؟ به سوی خرابتر شدن نروید. این ایده به شما برای درست پاسخ دادن تستها کمک می‏‏ کند. (تشویق حضار) این اولین موضوع بود.

14:37دو گروه وجود دارد فقیر و پولدار که فاصله شان روز به روز بیشتر میشود. این یک نابرابری وحشتناک است. بله, دنیای ما دنیای نابرابری استاما وقتی به گراف نگاه میکنید فقط یک کوهان است خب؟ اگر شما مطمئن نیستید، جوابِ "بیشترین مردم در میانگین قراردارند" را انتخاب کنید. این شیوه به شما برای انتخاب جواب درست کمک میکند.

14:53حالا یک پیش انگاشته دیگر اینست که اول باید کشورها و مردم ثروتمند شوند تا بتوانند توسعه اجتماعی داشته باشند. مثلا دخترها به مدرسه بروند و برای حوادث طبیعی آماده باشند. نه، نه، نه. این غلط است. ببینید: آن کوهان بزرگ در وسط را ببینید دخترانشان به مدرسه میروند. پس اگرمطمئن نیستید این گزینه راانتخاب کنید "اکثریت این امکانات را دارند" مثل: برق و مدرسه برای دختران و چیزهایی از این قبیل. اینها تنها یک حساب سرانگشتی است. البته این قانون همه جا قابل تطبیق نیست اما این روشی است که با آن میتوانید قدرت تعمیم دادن داشته باشید.

15:25بیایید به ترفند آخری نگاه کنیم اگر چیزی، بله این بهترین ترفند است، کوسه ها خطرناک هستند. نه - خب، بله هستند ولی چندان مهم نیستند در آمارهای جهانی مهم نیستند, این چیزی است که من میگویم. در وافع من خیلی از کوسه ها میترسم پس به محض اینکه سوالی ببینم که در مورد چیزی برایم ترسناک است، مثل زلزله, یا سایر ادیان، شاید من از تروریست ها و کوسه بترسم، هر چیزی که به من را دچار احساسات کند، در این حالت مشکل را بزرگتر جلوه میدهم. این یک قانون سرانگشتی است. البته که این چیزها خطرناک هستند. بعضی هم خوبند در عین حال عالی هم هستند. کوسه ها میکشند؛ اما بسیار کم. این طور باید فکر کنید.

16:03با این چهار حساب سرانگشتی احتمالا بتوانید بهتر از شامپانزه ها پاسخ دهید، چون شامپانزه ها نمیتوانند اینکار را بکنند. آنها نمیتوانند این قوانین را ادراک کنند و امیدوارم که بتوانیم دنیا را دگرگون کنیم و بتوانیم که شامپانزه ها راشکست بدهیم، خب؟ (تشویق حضار) این یک رویکرد قاعده مند است.

16:32حالا سوال اینست که آیا این موضوع مهم است؟ بله، مهم است که در مورد فقر بدانیم، فقر شدید و اینکه چطور با آن مبارزه کنیم و چطور دختران را به مدرسه بیاوریم وقتی این را درک کنیم در واقع این کار حرکت در مسیر موفقیت است میتوانیم بفهمیم. اما آیا این برای دیگران هم مهم است؟چه کسی به اینکه ثروتمندان به این درجه رسیده اند اهمیت میدهد؟ میخواهم بگویم که بسیار مهم است به همان دلیل مشابه. اگر شما یک دید جهانی بر مبنای واقعیت روز داشته باشید این شانس را خواهید داشت که بفهمید در آینده چه رخ خواهد داد.

17:01برگردیم به نمودار دوکوهان سال ۱۹۷۵. این سالی است که من به دنیا آمدم و غرب را انتخاب کردم که حالا اتحادیه اروپا و امریکا را شکل میدهد.بیایید ببینیم که غرب و بقیه دنیا از نقطه ثروت مردم چطور مقایسه میشوند. اینها مردمانی هستند که استطاعت مالی کافی برای سفر تفریحی به خارج از کشور با هواپیما را دارند. در سال ۱۹۷۵ تنها ۳۰٪ آنها در خارج از قلمرو اتحادیه اروپا و امریکا زندگی میکردند. اما این آمار تغییر کرده است، خب؟ پس اول، بیایید به تغییرات تا به امروز نگاه کنیم در سال ۲۰۱۴ این آمار ۵۰-۵۰ است. سلطه غرب امروزه دیگر به سر آمده است. این خوب است. اما در آینده چه رخ خواهد داد؟ این کوهان بزرگ را میبینید؟ دیدید چطور حرکت کرد؟ من یک تحقیق کوچک کردم. به سایت صندوق بین المللی پول رفتم یک پیش بینی تولید ناخالص داخلی سرانه برای پنج سال آینده دارند که با آن میتوانم به ۵ سال بعد نگاه کنم. با این فرض که نابرابری درآمد در هر کشور یکسان است. من این کار را کردم و حتی از آن هم فراتر رفتم. این آمار ۵ ساله را به ۲۰ سال آینده تعمیم دادم، با همان سرعت، فقط به عنوان یک آزمایش (تا ببینیم) در واقع چه ممکن است رخ دهد. پس بیایید به آینده نگاه کنیم. در سال ۲۰۲۰ سهم غیر غربیها ۵۷٪ است. در سال ۲۰۲۵ این رقم ۶۳٪ است. در سال ۲۰۳۰ این رقم ۶۸٪ است و در ۲۰۳۵ غرب در بازار مصارف تجملاتی عقب تر خواهد بود. این رقم تنها پیش بینی تولید ناخالص داخلی سرانه در آینده هستند. ٪۷۳ از مصرفکنندگان ثروتمند در خارج از امریکای شمالی و اروپا زندگی خواهند کرد. پس بله، به نظر من خوب است که شرکتها از این دانش استفاده کنند تا اطمینان یابند تصمیماتی بر مبنای حقایق روز خواهند گرفت.