آیا بیشتر از یک جهان وجود دارد؟ در این سخنرانی پر از تصویر و حرکت، برایان گرین نشان میدهد چطور پرسشهای بیپاسخ فیزیک (که با یک پرسش بزرگ آغاز میشود: چه چیزی باعث شد مِهبانگ اتفاق بیفتد؟) ما را به سمت نظریهای سوق داده است که در آن٬ جهانِ ما تنها یکی از جهانهای موجود در "چندجهانه" است.
اینجا ببینید (توجه : در گزینه Subtitle واقع در زیر فیلم ، زیرنویس Persian را انتخاب کنید )
چند ماه پیش جایزهی نوبل فیزیک به دو گروه ستارهشناسی داده شد چند ماه پیش جایزهی نوبل فیزیک به دو گروه ستارهشناسی داده شد چند ماه پیش جایزهی نوبل فیزیک به دو گروه ستارهشناسی داده شد برای کشفی که به عنوان یکی از مهمترین مشاهدات ستارهشناسی تاکنون از آن یاد می شود. مشاهدات ستارهشناسی تاکنون از آن یاد می شود. و امروز، پس از اینکه به اختصار برای شما توضیح دادم که یافتههای آنها چه بود، به شما درمورد چارچوب بسیار بحث برانگیزی برای توضیح این کشف خواهم گفت، به شما درمورد چارچوب بسیار بحث برانگیزی برای توضیح این کشف خواهم گفت، یعنی امکان اینکه بسیار دورتر از زمین، یعنی امکان اینکه بسیار دورتر از زمین، کهکشان راه شیری و دیگر کهکشانهای دوردست، ما ممکنه بفهمیم که جهان هستی ما، تنها جهان هستی موجود نیست، ما ممکنه بفهمیم که جهان هستی ما، تنها جهان هستی موجود نیست، بلکه بخشی از یک گروه وسیع از جهانهاست، که ما چندجهانه مینامیم. بلکه بخشی از یک گروه وسیع از جهانهاست، که ما چندجهانه مینامیم. بلکه بخشی از یک گروه وسیع از جهانهاست، که ما چندجهانه مینامیم.
0:49
ایدهی چندجهانه، ایدهی عجیبی ست. منظورم اینه که بیشتر ما با این باور بزرگ شدیم که عبارت "جهان هستی" یعنی همه چیز. منظورم اینه که بیشتر ما با این باور بزرگ شدیم که عبارت "جهان هستی" یعنی همه چیز. و من با احتیاط میگم بیشتر ما، چون دختر چهار سالهی من از وقتی به دنیا اومده این ایدهها را شنیده. و پارسال من او را بغل کردم و گفتم، "سوفیا، من تو رو بیشتر از هر چیز در جهان هستی دوست دارم." و او رو به من کرد و گفت، "بابا، جهان یا چندجهانه؟" (خندهی حاضران)
1:17
جدا از چنین تربیت غیرعادیای، تصور چنین قلمروهایی جدا از قلمروِ ما٬ تصور چنین قلمروهایی جدا از قلمروِ ما٬ که ویژگیهای بنیادی بیشترشان آنقدر متفاوت است، که میتونیم به درستی آنها را جهانهای مربوط به خودشان بنامیم٬ کار عجیبی است. و با این حال، هرچند این ایده مطمئناً در حد گمانهزنی است، هدف من اینه که شما را قانع کنم که دلایلی وجود داره تا ما اون رو جدی بگیریم، چون ممکنه درست باشه. که دلایلی وجود داره تا ما اون رو جدی بگیریم، چون ممکنه درست باشه. من داستان چندجهانه را در سه بخش برای شما خواهم گفت. در بخش اول، من نتایجی را که برندهی جایزهی نوبل شدند براتون توصیف میکنم و برای شما معمای عمیقی را پررنگ میکنم که این نتایج، برملا کردند. و برای شما معمای عمیقی را پررنگ میکنم که این نتایج، برملا کردند. در بخش دوم، من برای اون معما راهحلی پیشنهاد میکنم. که براساس رویکردی به نام نظریهی ریسمان است، و ایدهی چندجهانه از اینجا به داستان وارد میشه. و ایدهی چندجهانه از اینجا به داستان وارد میشه. در آخر، در بخش سه، من یک نظریهی کیهانشناسی را توصیف میکنم به نام تورم، من یک نظریهی کیهانشناسی را توصیف میکنم به نام تورم، که تمام تکههای داستان را در کنار هم میگذارد.
2:09
خوب، بخش یک در سال ۱۹۲۹ شروع میشه وقتی که ستارهشناس بزرگ "ادوین هابل" فهمید که کهکشانهای دور، همه با سرعت از ما دور میشن، وقتی که ستارهشناس بزرگ "ادوین هابل" فهمید که کهکشانهای دور، همه با سرعت از ما دور میشن، وقتی که ستارهشناس بزرگ "ادوین هابل" فهمید که کهکشانهای دور، همه با سرعت از ما دور میشن، که نشان میداد فضا خود در حال کش آمدن است، در حال انبساط است. این کشف انقلابی بود. دانش غالب این بود که جهان هستی در بزرگترین مقیاسها ایستا است. دانش غالب این بود که جهان هستی در بزرگترین مقیاسها ایستا است. اما با این حال، همه در مورد یک چیز مطمئن بودند: اما با این حال، همه در مورد یک چیز مطمئن بودند: سرعت انبساط باید در حال کاهش باشد. همون طور که کشش گرانشی زمین شتاب دور شدن سیبی را که به بالا پرتاب شده کاهش میدهد، کشش گرانشی هر کهکشان روی دیگر کهکشانها کشش گرانشی هر کهکشان روی دیگر کهکشانها باید سرعت انبساط فضا را کاهش دهد. باید سرعت انبساط فضا را کاهش دهد.
2:54
حالا بیایید تا دههی ۹۰ میلادی جلو بریم وقتی آن دو گروه ستارهشناسی که من در آغاز از آنها نام بردم وقتی آن دو گروه ستارهشناسی که من در آغاز از آنها نام بردم از این استدلال الهام گرفتند تا نرخ کاهش سرعت انبساط را اندازهگیری کنند. تا نرخ کاهش سرعت انبساط را اندازهگیری کنند. و آنها با مشاهدهی طاقتفرسای بسیاری از کهکشانهای دوردست و آنها با مشاهدهی طاقتفرسای بسیاری از کهکشانهای دوردست و آنها با مشاهدهی طاقتفرسای بسیاری از کهکشانهای دوردست توانستند نموداری رسم کنند که نشان دهد سرعت انبساط چطور درطی زمان تغییر کرده است. این هم بخش غافلگیر کنندهاش: آنها فهمیدند که سرعت انبساط در حال کاهش نیست. در عوض فهمیدند که در حال افزایش است، انبساط سریعتر و سریعتر میشود. در عوض فهمیدند که در حال افزایش است، انبساط سریعتر و سریعتر میشود. مثل اینه که یک سیب را به بالا پرت کنید و اون سریعتر و سریعتر بالا بره. مثل اینه که یک سیب را به بالا پرت کنید و اون سریعتر و سریعتر بالا بره. حالا اگر سیبی دیدید که این کار را میکند، میخواهید بدانید چرا. چه چیزی سیب را هل میدهد؟
3:38
به طور مشابه، مطمئنناً نتایج ستارهشناسان لیاقت جایزهی نوبل را داشت، به طور مشابه، مطمئنناً نتایج ستارهشناسان لیاقت جایزهی نوبل را داشت، اما پرسش مشابهی هم ایجاد کرد. چه نیرویی تمام کهکشانها را وادار میکند با سرعت فزایندهای از یکدیگر دور شوند؟ چه نیرویی تمام کهکشانها را وادار میکند با سرعت فزایندهای از یکدیگر دور شوند؟ چه نیرویی تمام کهکشانها را وادار میکند با سرعت فزایندهای از یکدیگر دور شوند؟ خوب محتملترین پاسخ از یکی از ایدههای قدیمی اینشتین میاد. خوب محتملترین پاسخ از یکی از ایدههای قدیمی اینشتین میاد. میدونید، همهی ما به گرانش به عنوان نیرویی که یک کار را انجام میده عادت داریم٬ میدونید، همهی ما به گرانش به عنوان نیرویی که یک کار را انجام میده عادت داریم٬ اجسام را به سمت هم میکشه. اما در نظریهی گرانش اینشتین، نظریهی نسبیت عاماش، اما در نظریهی گرانش اینشتین، نظریهی نسبیت عاماش، گرانش همچنین میتونه اجسام را از هم دور کنه.
4:14
چطور؟ خوب با توجه به ریاضیات اینشتین، اگر فضا به طور همسان با انرژی نامرئی پر شده، اگر فضا به طور همسان با انرژی نامرئی پر شده، یه جورایی شبیه یک مه همسان و نامرئی، پس گرانشی که با آن مه ایجاد میشه دافعه خواهد داشت، پس گرانشی که با آن مه ایجاد میشه دافعه خواهد داشت، گرانشِ دافع، که دقیقاً چیزی است که ما لازم داریم تا بتونیم این مشاهدات را توضیح دهیم. چون گرانشِ دافعِ یک نیروی نامرئی در فضا- چون گرانشِ دافعِ یک نیروی نامرئی در فضا- ما امروزه آن را نیروی تاریک مینامیم، اما من اینجا آن را به شکل دود سفیدی نشان دادم تا شما بتونید آن را ببینید - گرانشِ دافع آن، باعث میشه که هر کهکشان به دیگری فشار بیاره، گرانشِ دافع آن، باعث میشه که هر کهکشان به دیگری فشار بیاره، و باعث بشه که سرعت انبساط افزایش پیدا کنه، و کاهش پیدا نکنه. و باعث بشه که سرعت انبساط افزایش پیدا کنه، و کاهش پیدا نکنه. و این توضیح نمایندهی پیشرفت بزرگیست. و این توضیح نمایندهی پیشرفت بزرگیست.
4:55
اما من به شما قولِ یک معما را در بخش یک دادم. اما من به شما قولِ یک معما را در بخش یک دادم. معما اینه. وقتی ستارهشناسان فهمیدند چقدر از این انرژی تاریک وقتی ستارهشناسان فهمیدند چقدر از این انرژی تاریک باید فضا را پر کند تا باعث افزایش سرعت کیهانی شود، باید فضا را پر کند تا باعث افزایش سرعت کیهانی شود، ببینید چی پیدا کردند. این عدد کوچکیست. که در واحد مناسبش بیان شده، و بسیار کوچک است. و معما اینه که این رقم عجیب را توضیح بدیم. ما میخواهیم این رقم از قوانین فیزیک به دست بیاد، ما میخواهیم این رقم از قوانین فیزیک به دست بیاد، اما تاکنون کسی راهی برای انجام آن نیافته.
5:36
حالا ممکنه شما فکر کنید، چه اهمیتی برای شما داره؟ حالا ممکنه شما فکر کنید، چه اهمیتی برای شما داره؟ شاید توضیح دادن این رقم، فقط یک مشکل فنی باشه، شاید توضیح دادن این رقم، فقط یک مشکل فنی باشه، یکی از جزئیات فنیِ مورد علاقهی متخصصان است٬ اما به هیچکس دیگه ارتباطی نداره. خوب البته یکی از جرئیات فنی ست، اما برخی از جزئیات واقعاً مهمند. خوب البته یکی از جرئیات فنی ست، اما برخی از جزئیات واقعاً مهمند. برخی از جزئیات پنجرههایی به سوی قلمروهای ترسیم نشدهی حقیقت، درست میکنند، برخی از جزئیات پنجرههایی به سوی قلمروهای ترسیم نشدهی حقیقت، درست میکنند، و این رقم عجیب شاید درست همین کار را انجام دهد، چون تنها رویکردی که تاکنون در توضیح آن پیشرفتی داشته امکان وجود جهانهای دیگری را پیش میآورد - ایدهای که به طور طبیعی از نظریهی ریسمان بیرون میآید، که من را به بخش دو میبره: نظریهی ریسمان.
6:14
پس حالا معمای انرژی تاریک را در پس ذهنتون داشته باشید پس حالا معمای انرژی تاریک را در پس ذهنتون داشته باشید چون حالا میخوام در ادامه٬ سه مورد کلیدی دربارهی نظریهی ریسمان بگم. چون حالا میخوام در ادامه٬ سه مورد کلیدی دربارهی نظریهی ریسمان بگم. اول از همه، چی هست؟ خوب، این نظریه رویکردی است که با آن رؤیای اینشتین دربارهی یک نظریهی متحد فیزیک تحقق مییابد، یک چهارچوب فراگیر که بتونه تمام نیروهای جهان هستی را توصیف کنه. یک چهارچوب فراگیر که بتونه تمام نیروهای جهان هستی را توصیف کنه. یک چهارچوب فراگیر که بتونه تمام نیروهای جهان هستی را توصیف کنه. و ایدهی مرکزی نظریهی ریسمان کاملاً سر راسته. و ایدهی مرکزی نظریهی ریسمان کاملاً سر راسته. این نظریه میگوید اگر شما هر تکهای از ماده را هر چه دقیقتر بررسی کنید، اول مولکولها را مییابید و بعد اتمها و ذرات زیر اتمی. اما این نظریه میگوید اگر شما بتوانید ذرات ریزتر را بررسی کنید، خیلی کوچکتر از آنچه با تکنولوژی امروزی میتوانیم، شما درون این ذرات چیز دیگری مییابید - یک رشتهی کوچک از انرژی در حال لرزش یک ریسمان خیلی کوچک در حال لرزش. و درست مثل ریسمانهای روی یک ویولون، اونا میتونند به شکلهای مختلف بلرزند و نتهای موسیقی مختلف بسازند. این ریسمانهای پایهای کوچک، وقتی به شکلهای مختلفی میلرزند، ذرات متفاوتی تولید میکنند - پس الکترونها، کوارکها، نوترینوها، فوتونها، تمام ذرات دیگه در یک چهارچوب واحد متحد میشوند، چون همه از ریسمانهای در حال لرزش درست شدهاند. این تصویر، قانع کننده ست، یک جور سمفونی کیهانی، که تمام غنایی که ما در جهان اطرافمان میبینیم که تمام غنایی که ما در جهان اطرافمان میبینیم از این موسیقی که این ریسمانهای کوچک میتوانند بنوازند، سرچشمه میگیرد. از این موسیقی که این ریسمانهای کوچک میتوانند بنوازند، سرچشمه میگیرد.
7:41
اما این اتحاد باشکوه هزینهای هم دارد، اما این اتحاد باشکوه هزینهای هم دارد، چون سالها پژوهش نشان داده که ریاضیاتِ نظریهی ریسمان درست کار نمیکند. چون سالها پژوهش نشان داده که ریاضیاتِ نظریهی ریسمان درست کار نمیکند. این نظریه ناهمگونی درونی دارد، مگر آنکه به چیزی کاملاً نامأنوس اجازهی ظهور دهیم- مگر آنکه به چیزی کاملاً نامأنوس اجازهی ظهور دهیم- بُعدهای بیشتر فضا. این یعنی، همهی ما سه بعد معمولی فضا را میشناسیم. و شما میتونید به آنها به عنوان طول، عرض و ارتفاع فکر کنید. و شما میتونید به آنها به عنوان طول، عرض و ارتفاع فکر کنید. اما نظریهی ریسمان میگوید در مقیاسهای بسیار کوچک، ابعاد اضافهای هست که در اندازههایی آنقدر کوچک مچاله شدهاند که ما نمیتوانیم آنها را ببینیم. ابعاد اضافهای هست که در اندازههایی آنقدر کوچک مچاله شدهاند که ما نمیتوانیم آنها را ببینیم. ابعاد اضافهای هست که در اندازههایی آنقدر کوچک مچاله شدهاند که ما نمیتوانیم آنها را ببینیم. اما با اینکه این ابعاد پنهان هستند، آنها بر روی چیزهایی که ما میتوانیم مشاهده کنیم اثر میگذارند چون شکل ابعاد بالاتر نحوهی لرزش ریسمانها را محدود میکند. چون شکل ابعاد بالاتر نحوهی لرزش ریسمانها را محدود میکند. و در نظریهی ریسمان، لرزش همه چیز را تعیین میکند. و در نظریهی ریسمان، لرزش همه چیز را تعیین میکند. پس جِرم ذرهها، قدرت نیروها، و مهمتر از همه، میزان انرژی تاریک به وسیلهی شکل این ابعاد بالاتر تعیین میشود. به وسیلهی شکل این ابعاد بالاتر تعیین میشود. اگر ما شکل ابعاد بالاتر را میدانستیم، میتوانستیم این ویژگیها را محاسبه کنیم، مقدار انرژی تاریک را محاسبه کنیم.
8:51
چالش ما این است که چالش ما این است که شکل ابعاد بالاتر را نمیدانیم. همهی چیزی که ما داریم یک فهرست از شکلهای کاندید است همهی چیزی که ما داریم یک فهرست از شکلهای کاندید است که ریاضیات اجازه میدهد. حالا وقتی این نظریه تازه ایجاد شده بود، تنها حدود پنج شکل کاندید مختلف وجود داشت، پس شما میتونید تصور کنید که آنها را یک به یک بررسی کنیم تا ببینیم کدام ویژگیهای فیزیکی که مشاهده میکنیم را ایجاد میکند. تا ببینیم کدام ویژگیهای فیزیکی که مشاهده میکنیم را ایجاد میکند. اما در طول زمان این فهرست رشد کرد چون پژوهشگران شکلهای کاندید دیگری پیدا کردند. از پنج، این رقم به صدها و بعد هزارها رسید - یک کلکسیون وسیع، اما همچنان قابل کنترل برای بررسی، چون بالاخره دانشجوهای دکترا باید یه کاری انجام بدن. چون بالاخره دانشجوهای دکترا باید یه کاری انجام بدن. اما بعد این فهرست همچنان رشد کرد تا امروزه به میلیونها و میلیاردها رسید. فهرست شکلهای کاندید به حدود ۱۰ به توان ۵۰۰ افزایش پیدا کرده. فهرست شکلهای کاندید به حدود ۱۰ به توان ۵۰۰ افزایش پیدا کرده.
9:44
پس چه کار کنیم؟ خوب، برخی از پژوهشگرها امیدشان را از دست دادند، و به این نتیجه رسیدند که شکلهای کاندیدِ بسیار زیادی برای ابعاد بالاتر وجود دارد، و هر یک ویژگیهای فیزیکی متفاوتی ایجاد میکنند، نظریهی ریسمان هرگز نخواهد توانست پیشبینیهای نهاییِ قابل آزمایشی درست کند. نظریهی ریسمان هرگز نخواهد توانست پیشبینیهای نهاییِ قابل آزمایشی درست کند. اما دیگران این مشکل را وارونه کردند، و ما را به امکان وجود چند جهانه بردند. ایده اینه. شاید این اشکال با یکدیگر برابرند. هر یک به اندازهی دیگری حقیقت دارند، به این معنی که جهانهای بسیاری وجود دارند، به این معنی که جهانهای بسیاری وجود دارند، هر یک با شکلی متفاوت، برای بعدهای بالاتر. این پیشنهاد افراطی بر روی این معما تأثیری اساسی دارد: این پیشنهاد افراطی بر روی این معما تأثیری اساسی دارد: مقدار انرژی تاریکی که به وسیلهی نتایج برندهی نوبل معلوم شد.
10:28
چون میدونید٬ اگر جهانهای دیگری وجود داشته باشند، و اگر آن جهانها، هر کدام، مثلاً، یک شکل متفاوت برای بعدهای بالاتر داشته باشند، پس ویژگیهای فیزیکی هر جهان متفاوت خواهند بود، و به خصوص، مقدار انرژی تاریک در هر جهان متفاوت خواهد بود. مقدار انرژی تاریک در هر جهان متفاوت خواهد بود. این یعنی حل کردن معمای مقدار انرژی تاریکی که ما اکنون اندازهگیری کردهایم این یعنی حل کردن معمای مقدار انرژی تاریکی که ما اکنون اندازهگیری کردهایم صورت کاملاً جدیدی به خودش میگیرد. در اینجا یعنی، قوانین فیزیک نمیتوانند یک رقم برای انرژی تاریک را توضیح دهند چون فقط یک رقم نیست، رقمهای بسیاری هستند. که یعنی ما سئوال اشتباهی میپرسیدیم. پرسش درست این است که، چرا ما انسانها خودمان را در جهانی پیدا میکنیم با یک مقدار خاص از انرژی تاریک که اندازه گرفتهایم به جای احتمالات دیگری که وجود دارند؟ به جای احتمالات دیگری که وجود دارند؟
11:22
و این پرسشی است که از طریق آن میتوانیم پیشرفت کنیم. چون آن جهانهایی که انرژی تاریکی بسیار بیشتر از ما دارند، چون آن جهانهایی که انرژی تاریکی بسیار بیشتر از ما دارند، هرگاه ماده سعی میکند به هم بچسبد تا کهکشانها تشکیل شوند، دافعهی انرژی تاریک آنقدر قوی است که این کپه را از هم میپاشد و کهکشانها تشکیل نمیشوند. که این کپه را از هم میپاشد و کهکشانها تشکیل نمیشوند. و در آن جهانهایی که انرژی تاریک بسیار کمتری دارند، خوب، آنقدر سریع بر روی خودشان فرو میپاشند که باز هم کهکشانها تشکیل نمیشوند. و بدون کهکشانها، ستارهای نیست، سیارهای نیست و شانسی برای اینکه حیات از نوع ما در جهانهای دیگر وجود داشته باشد، نیست. و شانسی برای اینکه حیات از نوع ما در جهانهای دیگر وجود داشته باشد، نیست. و شانسی برای اینکه حیات از نوع ما در جهانهای دیگر وجود داشته باشد، نیست.
11:56
پس ما خود را در جهانی با مقدار خاصی از انرژی تاریک که اندازهگیری کردیم، مییابیم پس ما خود را در جهانی با مقدار خاصی از انرژی تاریک که اندازهگیری کردیم، مییابیم به سادگی به خاطر اینکه جهان ما شرایط مناسبی برای جاندارانی از نوع ما داره. به سادگی به خاطر اینکه جهان ما شرایط مناسبی برای جاندارانی از نوع ما داره. همهش همینه. معما حل شد، چندجهانه پیدا شد. حالا برای بعضیها این توضیح راضی کننده نیست. ما به فیزیکی عادت داریم که توضیحات قطعی برای پدیدههایی که مشاهده میکنیم میدهد. اما نکته اینجاست که اگر پدیدهای که مشاهده میکنید اما نکته اینجاست که اگر پدیدهای که مشاهده میکنید میتونه در طول چشمانداز وسیعتری از حقیقت تعداد زیادی ارقام مختلف به خودش اختصاص بده تعداد زیادی ارقام مختلف به خودش اختصاص بده پس فکر کردن به یک توضیح برای یک رقم خاص پس فکر کردن به یک توضیح برای یک رقم خاص به سادگی گمراه کنندهست.
12:43
یک مثال قدیمی، ستارهشناس بزرگ یوهان کپلر است یک مثال قدیمی، ستارهشناس بزرگ یوهان کپلر است که برای فهمیدن یک رقم دیگه درگیر بود- که برای فهمیدن یک رقم دیگه درگیر بود- چرا خورشید ۹۳ میلیون مایل (۱۵۰میلیون کیلومتر) از زمین فاصله داره. و او برای دههها سعی میکرد این رقم را توضیح بده، اما هرگز موفق نشد، و ما میدونیم چرا. کپلر سئوال اشتباه را میپرسید. کپلر سئوال اشتباه را میپرسید.
13:06
حالا ما میدونیم که بسیاری سیارات دیگه هستند که در فاصلههای مختلفی از ستارهی میزبانشان قرار دارند. پس امید به اینکه قوانین فیزیک بتونه یک رقم خاص، ۹۳ میلیون مایل، را توضیح بده، پس امید به اینکه قوانین فیزیک بتونه یک رقم خاص، ۹۳ میلیون مایل، را توضیح بده، خوب، این فقط سرسختی در اشتباه است. در عوض سئوال درست که باید پرسید اینه که چرا ما انسانها خودمان را روی این سیاره مییابیم که در این فاصلهی خاص قرار گرفته، چرا ما انسانها خودمان را روی این سیاره مییابیم که در این فاصلهی خاص قرار گرفته، به جای احتمالات دیگه؟ و باز، این پرسشی است که ما میتونیم پاسخ بدیم. آن سیارههایی که به یک ستاره مثل خورشید بسیار نزدیک هستند، آنقدر داغ خواهند بود آن سیارههایی که به یک ستاره مثل خورشید بسیار نزدیک هستند، آنقدر داغ خواهند بود که جاندارانی از نوع ما نمیتوانند در آن وجود داشته باشند. و آن سیارههایی که خیلی از ستاره دورترند، خوب خیلی سردند که باز، جانداران نوع ما نمیتوانند به وجود بیایند. پس ما خودمان را روی سیارهای مییابیم که در این فاصلهی خاص قرار گرفته پس ما خودمان را روی سیارهای مییابیم که در این فاصلهی خاص قرار گرفته به سادگی چون شرایطی دارد که برای جانداران نوع ما حیاتی است. به سادگی چون شرایطی دارد که برای جانداران نوع ما حیاتی است. وقتی موضوع سیارهها و فاصلهشان مطرح است، روشن است که این نوع استدلال درست است. نکته اینجاست، که وقتی موضوع جهانها و مقدار انرژی تاریک آنها مطرح است، همین شیوهی استدلال ممکن است درست باشد.
14:13
البته، یک تفاوت کلیدی اینه که ما میدونیم سیارههای دیگهای وجود دارند، البته، یک تفاوت کلیدی اینه که ما میدونیم سیارههای دیگهای وجود دارند، اما تاکنون ایدهی وجود جهانهای دیگر در حد گمانهزنی است. اما تاکنون ایدهی وجود جهانهای دیگر در حد گمانهزنی است. پس برای اینکه همهی اینها را کنار هم بگذاریم، به سازوکاری نیاز داریم که واقعاً بتونه جهانهای دیگری درست کنه. به سازوکاری نیاز داریم که واقعاً بتونه جهانهای دیگری درست کنه. که من را به قسمت آخر صحبتم میاره، قسمت سه. چون چنین سازوکاری به وسیلهی کیهانشناسانی که سعی میکردند مِهبانگ را بفهمند، پیدا شده چون چنین سازوکاری به وسیلهی کیهانشناسانی که سعی میکردند مِهبانگ را بفهمند، پیدا شده ببینید، وقتی ما راجع به مهبانگ صحبت میکنیم، معمولاً تصویری از یک انفجار کیهانی داریم معمولاً تصویری از یک انفجار کیهانی داریم که جهان ما را ایجاد کرد و باعث شد فضا با سرعت رو به بیرون بره. که جهان ما را ایجاد کرد و باعث شد فضا با سرعت رو به بیرون بره.
14:50
اما یک راز کوچک هست. مهبانگ چیز مهمی را جا میگذاره، انفجار را. به ما میگه که جهان چطور بعد از انفجار تکامل پیدا کرد، اما راجع به اینکه چه چییز ممکنه نیروی خود انفجار را فراهم کرده باشه، چیزی نمیگه. اما راجع به اینکه چه چییز ممکنه نیروی خود انفجار را فراهم کرده باشه، چیزی نمیگه. و این شکاف بالاخره به وسیلهی یک نسخهی اصلاح شدهی نظریهی مهبانگ پر شد. و این شکاف بالاخره به وسیلهی یک نسخهی اصلاح شدهی نظریهی مهبانگ پر شد. این نظریه، تورم کیهانی نام دارد، که نوع خاصی از سوخت را شناسایی کرد که به طور طبیعی شتاب رو به بیرون فضا را تولید میکند. که نوع خاصی از سوخت را شناسایی کرد که به طور طبیعی شتاب رو به بیرون فضا را تولید میکند. که نوع خاصی از سوخت را شناسایی کرد که به طور طبیعی شتاب رو به بیرون فضا را تولید میکند. این سوخت بر اساس چیزی به نام میدان کوانتمی بنا شده، اما تنها جزئیاتی که برای ما مهمه اینه که ثابت شده این سوخت آنقدر کارایی بالایی داره اما تنها جزئیاتی که برای ما مهمه اینه که ثابت شده این سوخت آنقدر کارایی بالایی داره که به طور بالقوه غیر ممکنه بتوان تمام آن را استفاده کرد که به طور بالقوه غیر ممکنه بتوان تمام آن را استفاده کرد که یعنی در نظریهی تورم، مهبانگی که جهان ما را ایجاد کرد که یعنی در نظریهی تورم، مهبانگی که جهان ما را ایجاد کرد احتمال داره فقط یک بار اتفاق نیفتاده باشه. در عوض این سوخت نه تنها مهبانگ ما را ایجاد کرد، بلکه ممکنه تعداد بیشماری مهبانگهای دیگه ایجاد کرده باشه، که هرکدام جهان جداگانهی خودشان را درست کردند و جهان ما فقط یک حباب باشه در یک حمام پر از حباب جهانها. و جهان ما فقط یک حباب باشه در یک حمام پر از حباب جهانها.
15:59
و حالا، وقتی ما این را با نظریهی ریسمان ترکیب میکنیم، این تصویریه که به آن میرسیم. هر یک از این جهانها ابعاد بالاتری دارند. ابعاد بالاتر شکلهای مختلفی به خود میگیرند. شکلهای متفاوت ویژگیهای فیزیکی مختلفی ایجاد میکنند. و ما خودمان را در این جهان به جای جهانهای دیگه پیدا میکنیم به سادگی چون فقط در جهان ماست که ویژگیهای فیزیکی مثل مقدار انرژی تاریک برای به وجود آمدن جانداران نوع ما مناسب است. که ویژگیهای فیزیکی مثل مقدار انرژی تاریک برای به وجود آمدن جانداران نوع ما مناسب است. و این تصویر قانعکننده اما بسیار بحث برانگیزی از کیهانی وسیعتر است و این تصویر قانعکننده اما بسیار بحث برانگیزی از کیهانی وسیعتر است که نظریهها و مشاهدات جدید باعث شدند آن را جداً در نظر بگیریم. که نظریهها و مشاهدات جدید باعث شدند آن را جداً در نظر بگیریم.
16:35
البته یک پرسش بزرگ که باقی میماند این است که، آیا ما هرگز میتوانیم وجود جهانهای دیگر را تأیید کنیم؟ آیا ما هرگز میتوانیم وجود جهانهای دیگر را تأیید کنیم؟ خوب بگذارید یک راه را براتون توصیف کنم که ممکنه روزی اتفاق بیافته. خوب بگذارید یک راه را براتون توصیف کنم که ممکنه روزی اتفاق بیافته. نظریهی تورم هم اکنون به وسیلهی مشاهدات محکمی پشتیبانی میشود. نظریهی تورم هم اکنون به وسیلهی مشاهدات محکمی پشتیبانی میشود. چون این نظریه پیشبینی میکند که مهبانگ آنقدر شدید بوده که همچنان که فضا به سرعت گسترش مییافته، چون این نظریه پیشبینی میکند که مهبانگ آنقدر شدید بوده که همچنان که فضا به سرعت گسترش مییافته، چون این نظریه پیشبینی میکند که مهبانگ آنقدر شدید بوده که همچنان که فضا به سرعت گسترش مییافته، بینظمیهای کوانتمی کوچکی از دنیای میکرو ممکنه به دنیای ماکرو گسترش یافته باشه، بینظمیهای کوانتمی کوچکی از دنیای میکرو ممکنه به دنیای ماکرو گسترش یافته باشه، که یک اثر انگشت مشخص از خودش به جا میگذاره، الگویی در طول فضا از نقاطی که کمی داغترند و نقاطی که کمی سردترند، الگویی در طول فضا از نقاطی که کمی داغترند و نقاطی که کمی سردترند، که تلسکوپها امروزه مشاهده کردهاند. جلوتر که بریم اگر جهانهای دیگهای وجود داشته باشند، این نظریه پیشبینی میکنه که این جهانها ممکنه به هم برخورد کنند. این نظریه پیشبینی میکنه که این جهانها ممکنه به هم برخورد کنند. و اگر جهان ما به یک جهان دیگه بخوره، این برخورد و اگر جهان ما به یک جهان دیگه بخوره، این برخورد الگوی ظریف دیگری از تفاوتهای دمایی در طول فضا ایجاد میکنه الگوی ظریف دیگری از تفاوتهای دمایی در طول فضا ایجاد میکنه که ممکنه روزی ما بتونیم آن را شناسایی کنیم. که ممکنه روزی ما بتونیم آن را شناسایی کنیم. و با اینکه این تصویر اینقدر عجیب است، ممکنه روزی با مشاهده بتوان آن را نشان داد، و با اینکه این تصویر اینقدر عجیب است، ممکنه روزی با مشاهده بتوان آن را نشان داد، و با اینکه این تصویر اینقدر عجیب است، ممکنه روزی با مشاهده بتوان آن را نشان داد، و وجود جهانهای دیگر را ثابت کرد.
17:45
من با استنباطی تکاندهنده از همهی این ایدهها برای آیندهی بسیار دور، صحبتم را بپایان میبرم. من با استنباطی تکاندهنده از همهی این ایدهها برای آیندهی بسیار دور، صحبتم را بپایان میبرم. من با استنباطی تکاندهنده از همهی این ایدهها برای آیندهی بسیار دور، صحبتم را بپایان میبرم. من با استنباطی تکاندهنده از همهی این ایدهها برای آیندهی بسیار دور، صحبتم را بپایان میبرم. میدونید، ما فهمیدیم که جهانمان ایستا نیست، میدونید، ما فهمیدیم که جهانمان ایستا نیست، که فضا در حال گسترش است، که سرعت گسترش فضا در حال افزایش است که فضا در حال گسترش است، که سرعت گسترش فضا در حال افزایش است و ممکنه جهانهای دیگهای وجود داشته باشند همهی اینها را با بررسی دقیق نور ضعیف ستارهها که از کهکشانهای دوردست به ما میرسند فهمیدیم. همهی اینها را با بررسی دقیق نور ضعیف ستارهها که از کهکشانهای دوردست به ما میرسند فهمیدیم. همهی اینها را با بررسی دقیق نور ضعیف ستارهها که از کهکشانهای دوردست به ما میرسند فهمیدیم. اما چون سرعت این گسترش در حال افزایش است، در آیندهی خیلی دور، آن کهکشانها آنقدر سریع از ما دور میشوند که ما نخواهیم توانست آنها را ببینیم- آن کهکشانها آنقدر سریع از ما دور میشوند که ما نخواهیم توانست آنها را ببینیم- نه به خاطر محدودیتهای فنی، بلکه به خاطر قوانین فیزیک. نه به خاطر محدودیتهای فنی، بلکه به خاطر قوانین فیزیک. نوری که آن کهکشانها ساطع میکنند، حتی با اینکه با بالاترین سرعت، سرعت نور، حرکت میکند، نمیتواند شکاف همیشه در حال گسترش بین ما را طی کند. نمیتواند شکاف همیشه در حال گسترش بین ما را طی کند. پس ستارهشناسان در آیندهی بسیار دور وقتی به اعماق فضا نگاه میکنند پس ستارهشناسان در آیندهی بسیار دور وقتی به اعماق فضا نگاه میکنند چیزی جز یک گسترهی بینهایت ایستا به سیاهی جوهر نمیبینند. چیزی جز یک گسترهی بینهایت ایستا به سیاهی جوهر نمیبینند. و به این نتیجه میرسند که جهان ایستا و نامتغیر است و به این نتیجه میرسند که جهان ایستا و نامتغیر است و در آن با یک واحهی مرکزی از ماده هست که آنها در آن زندگی میکنند- و در آن یک واحهی مرکزی از ماده هست که آنها در آن زندگی میکنند- تصویری از کیهان که ما قطعاً میدونیم اشتباهه. تصویری از کیهان که ما قطعاً میدونیم اشتباهه.
19:01
حالا شاید این ستارهشناسان آینده مدارکی از دورههای قبلی، مثل ما، داشته باشند، حالا شاید این ستارهشناسان آینده مدارکی از دورههای قبلی، مثل ما، داشته باشند، حالا شاید این ستارهشناسان آینده مدارکی از دورههای قبلی، مثل ما، داشته باشند، که به آنها راجع به یک کیهان در حال گسترش گواهی میدهد که پر از کهکشان است. که به آنها راجع به یک کیهان در حال گسترش گواهی میدهد که پر از کهکشان است. اما آیا آن ستارهشناسان آینده چنین دانش باستانیای را باور میکنند؟ اما آیا آن ستارهشناسان آینده چنین دانش باستانیای را باور میکنند؟ یا جهان خالی، ایستا و سیاهی که میبینند را باور میکنند یا جهان خالی، ایستا و سیاهی که میبینند را باور میکنند که مشاهدات پیشرفتهی خودشان نشان میدهد؟ من گمان میکنم دومی درسته. که یعنی ما در دورانی زندگی با مزیتهای چشمگیر زندگی میکنیم که یعنی ما در دورانی زندگی با مزیتهای چشمگیر زندگی میکنیم که حقیقتهای عمیقی در مورد کیهان هنوز در دسترس روح کاوشگر انسان هستند. که حقیقتهای عمیقی در مورد کیهان هنوز در دسترس روح کاوشگر انسان هستند. که حقیقتهای عمیقی در مورد کیهان هنوز در دسترس روح کاوشگر انسان هستند. به نظر میرسه که ممکنه همیشه اینطور نباشه. چون ستارهشناسان امروز، با چرخاندن تلسکوپهای قویشان به آسمان، چون ستارهشناسان امروز، با چرخاندن تلسکوپهای قویشان به آسمان، یک مشت فوتون گرفتهاند که بسیار آموزنده هستند- نوعی تلگرام کیهانی که میلیاردها سال در گذر بوده. نوعی تلگرام کیهانی که میلیاردها سال در گذر بوده. و پیامی که در طول دورانها طنینانداز است، روشن است. گاهی اوقات طبیعت از رازهاش در مشتی غیرقابل شکستن از قوانین فیزیک محافظت میکند. گاهی اوقات طبیعت از رازهاش در مشتی غیرقابل شکستن از قوانین فیزیک محافظت میکند. گاهی اوقات طبیعت از رازهاش در مشتی غیرقابل شکستن از قوانین فیزیک محافظت میکند. گاهی اوقات ذات واقعی حقیقت درست از بیرون افق صدا میزند. گاهی اوقات ذات واقعی حقیقت درست از بیرون افق صدا میزند.
20:15
خیلی ممنونم.
20:17
(تشویق حاضران)
20:21
کریس اندرسون: برایان، ممنونم. گسترهی ایدههایی که الان راجع به اونا صحبت کردی، گیج کننده، هیجان آور و باور نکردنیاند. گسترهی ایدههایی که الان راجع به اونا صحبت کردی، گیج کننده، هیجان آور و باور نکردنیاند. به نوعی از لحاظ تاریخی، فکر میکنی کیهانشناسی الان در کجاست؟ به نوعی از لحاظ تاریخی، فکر میکنی کیهانشناسی الان در کجاست؟ به نوعی از لحاظ تاریخی، فکر میکنی کیهانشناسی الان در کجاست؟ آیا به نظر تو ما از لحاظ تاریخی در میان چیزی نامعمول هستیم؟
20:37
برایان: خوب سخت میشه گفت. وقتی میفهمیم که ستارهشناسان آیندهی دور ممکنه اطلاعات کافی نداشته باشند تا اینها را بفهمند، وقتی میفهمیم که ستارهشناسان آیندهی دور ممکنه اطلاعات کافی نداشته باشند تا اینها را بفهمند، پرسش طبیعی اینه که شاید ما اکنون در آن موقعیت هستیم و برخی ویژگیهای عمیق و حساس جهان همین الان هم از توانایی ما برای فهمیدن فرار کرده و برخی ویژگیهای عمیق و حساس جهان همین الان هم از توانایی ما برای فهمیدن فرار کرده به خاطر شیوه ای که کیهانشناسی تکامل پیدا میکنه. پس، از آن زاویه دید، شاید ما همیشه سئوالاتی را بپرسیم و هرگز نتونیم کاملاً آنها را پاسخ بدیم. پس، از آن زاویه دید، شاید ما همیشه سئوالاتی را بپرسیم و هرگز نتونیم کاملاً آنها را پاسخ بدیم. پس، از آن زاویه دید، شاید ما همیشه سئوالاتی را بپرسیم و هرگز نتونیم کاملاً آنها را پاسخ بدیم.
21:02
از طرف دیگه، حالا ما میتونیم بفهمیم که جهان چقدر سن داره. از طرف دیگه، حالا ما میتونیم بفهمیم که جهان چقدر سن داره. ما میتونیم بفهمیم که چطور دادههای تابش زمینهی کیهانی را که از ۱۳/۷۲ میلیارد سال پیش میآیند، را بفهمیم. ما میتونیم بفهمیم که چطور دادههای تابش زمینهی کیهانی را که از ۱۳/۷۲ میلیارد سال پیش میآیند، را بفهمیم. ما میتونیم بفهمیم که چطور دادههای تابش زمینهی کیهانی را که از ۱۳/۷۲ میلیارد سال پیش میآیند، را بفهمیم. و با این حال، میتونیم برای پیشبینی اینکه این چه شکلی خواهد داشت و ایا با هم همخوانی دارند، محاسباتی را انجام دهیم و با این حال، میةونیم برای پیشبینی اینکه این چه شکلی خواهد داشت و ایا با هم همخوانی دارند، محاسباتی را انجام دهیم خدایا! خیلی شگفتانگیزه. پس از یک طرف، واقعاً باورنکردنیه که به کجا رسیدیم، اما کی میدونه در آینده با چه موانعی ممکنه برخورد کنیم.
21:27
کریس: چند روز آینده همینجاها هستی. شاید بعضی از این گفتگوها ادامه پیدا کنند. ممنونم. ازت ممنونم برایان. (برایان: مایهی خوشحالی من بود.)
چهارشنبه 8 بهمن 1393 ساعت 00:23